گل بهارم
وقتی از سرکار به خانه رفتم به حس و حالی که از صبح داشتم فکر کردم و بی درنگ تست کردم می گفت من یک نفس و عشقی و دارم تو وجودم پرورش می دهم نتیجه را شب دل تو دلم نبود به بابایی نشان دادم مونده بودم بابائی چه حالی خواهد شد آخه تازه 2ماه بود که ما خانه عشقمون رو بنا کرده بودیم بابایی خندید و گفت دروغ می گی مثبت گفتم آره هر دو کلی خندیدیم و حس قشنگی بود فردار صبح باید برم آزمایشگاه ببینم واقعا خدا هدیه خوب و عزیزی بهم داده یعنی من وای دل تو دلم نیست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی